اخلاص غلیظ، نمایشی که در ایران بحران آفرید

صدای ایران/ حمید سعادتی-ایران میداند که باید تغییر کند، اما مسئولان در رودربایستی مخلصان گیر کرده است. ملتمسانه میخواهد عقلای اطراف فشار بیاورند تا فقط در ظاهر، آبرومندانه انعطاف نشان دهد و تغییراتی را لحاظ کند.
ناز با اخلاص، تغییرات با آبرو
قول میدهم و سوگند میخورم که اگر جلویم را بگیرید خواهم ایستاد… فقط اجازه دهید کمی ناز کنم!
نورچشمیهای ناخلف
نورچشمیهایی که امید میرفت همیشه مطیع و سربهزیر باشند و روزی فرزند خلفی شوند، ناخلف شدهاند. غولهای شاخدار و دمدرازی که هیچ برایشان مهم نیست؛ یا میخواهند از سر دیگ تغذیه کنند، یا اگر نمیشود از آنارشی و هرج و مرج.
دشمنِ دشمنت، دوستِ توست
چه واقعیت تلخ و ناجوری است در شرایط این روزهای ایران.
گروهی در داخل با رقیب و دشمن بیگانه، نوشته یا نانوشته، رسمی یا غیررسمی، عامدانه یا احمقانه متحد و همسو شدهاند.
اخلاص، فیلتر رقابت کوتولهها
زمانی اخلاصِ غلیظ تنها فیلتر بود، و نمایش آن نه چندان سخت. میدان آسانی برای رقابت کوتولهها فراهم شد. کوتولههای تُندتر، رقابت را بردند و همهچیز را تصاحب کردند.
و عاقل و دانایان؟ بهتزده تماشاگر بودند.
بودجهای برای دفاع، پوشک، فرهنگ و…
با اخلاص میشود تربیت کرد، با اخلاص میشود پوشک ساخت، با اخلاص میشود فرهنگ ساخت، با اخلاص میشود دفاع کرد، با اخلاص میشود هر ناتراری را تراز کرد. فقط بودجهاش تأمین شود.
مخلصان مدیران خوبیاند. اگر خروجی خوب نشد؟ فدای یک وَر اخلاصشان. بالاخره یاد میگیرند. پولی دوباره تزریق میشود، یا به گروهی دیگر از مخلصان فرصت داده میشود.
شک به علم، عشق به آزمونوخطا
به هر چیزی که علمی و تجربهشده باشد، ما مشکوک هستیم. غربیها با علم خود میخواهند بر ما چیره شوند. ما این اجازه را به آنها نمیدهیم.
همهچیز را خودمان آزمونوخطا میکنیم؛ حتی اگر لازم باشد برق را خودمان دوباره اختراع کنیم.
تنها مخلصان، محبوب خداوندند
مخلصان را باور داشته باشید.
اگر باور ندارید، حتما غربزده و نفوذی آنهایید.
یادتان باشد که خداوند فقط ما مخلصان را دوست دارد.
بقیه همانطور که دنیای کوانتومی را درک نمیکنند، عمق استراتژیک ما را هم درک نمیکنند. مرگ بر هرچه مخالف ماست.
قهرمان مستقل، نمایشی و منزوی
برداشت و تفسیر ما از استقلال، بدوی و اصیل است.
پهلوانی که خود شکار میکند، خود لباس میدوزد، خودش خودش را در بیماری مداوا میکند…
او همهکارهایش را خودش انجام میدهد؛ او قویست و به کسی و رابطهای احتیاجی ندارد.
اگر گندم داشته باشد فقط همان را میخورد و مقداری از آن را با سیب همسایه معاوضه نمیکند یا همسایهای که لباس بهتری میدوزد یا طبیب متخصصی است.
ارتباط و تعامل برای امکانات بیشتر و زندگی بهتر، خلاف غرور و منش سادهزیستی پهلوان مستقل ماست.
رقابتی تُند، اوضاع دبش
این اما فقط نمایش است؛ پشت پرده، اوضاع دبش دبش است.
رقابتی که باید هرچه تُند و تُندتر به نمایش گذاشت.
کوتولههای برندهی اخلاص، ایران را میخورند
حال ایران چه چیز به این کوتولهها بدهکار است که چنین انگلوار به پیکرش چسبیدهاند و مدعیاند؟ فقط به خاطر اینکه در نمایش اخلاص غلیظ برنده شدهاند؟
برای انگلی که از خونت تغذیه میکند، نباید دلسوزی کرد.